:: باسمه تعالي::

سايت كانون محبين اهل بيت (عليهم السلام ) روستاي چارك در آينده اي نزديك راه اندازي خواهد شد . به همين جهت از تمامي دوستاني كه تمايل به همكاري دارند دعوت مي شود تا مراجعه به اين صفحه و مشاهده ليست موجود در هر زمينه اي كه مي توانند همكاري نمايند .

.:: با تشكر ::.

 پست الكترونيك : shoghe.wesal@gmail.com   

تلفن تماس : 09127512102

كانون محبين اهل بيت (عليهم السلام )  مسجد جامع الزهراء چارك

     

زندگي نامه شهيد حسين قائدي

   

سم الله الرحمن الرحيم

شهيد حسين قايدي در روستايي پا به عرصه وجود نهاد كه فضايش عطر آگين از انفاس قدسيه ساداتي بود كه در زهد و تقوا و پارسايي رهبران زمان خود بودند .آري گلي كه در گلستان يادگاران پيامبر پرورش يابد ,بي شك بايد در ركاب روح الله زمان حضور يابد و سر بر آستان دوست نهد و اسماعيل وار در قربانگاه عشق تسليم شود .شهيد قايدي شيرازه وجودش با اين انفاس عجين شد و با قرآن و دعا ما نوس گرديد و چراغ پيش روي خود را همين ادعيه و شب زنده داريها قرار داد . حضور سبز و بي غيبتش در دعاهاي كميل ,توسل , ندبه , زيارت عاشورا و ... در روستاي مذهبي چارك ورد زبان عام وخواص بود . در راهپيما ييها و تشكل هاي مذهبي كه باعث سبز شدن درخت انقلاب شكوهمند ايران بود به اقتضاي منش حضور مستمر داشت . در تشويق بچه ها جهت حضور در مسجد و عزاداريها و كتابخانه نقش بسزايي داشت .در نماز جمعه حد الامكان شركت مي كرد و ايام الله ها را گرم نگه مي داشت .دوران با شكوه و پر از معنويت نوجواني خود را سپري نمود و پا به عرصه جواني گذاشت .جواني پر جنب و جوش و پر تحرك جواني كه قلبش مالا مال از عشق به خميني و يارانش بود . جواني كه انقلابش را همچون چشمانش دوست مي داشت .و همين عوامل معنوي و روحاني او را به سوي ميعادگاه عاشقان الله سوق داد و بيش از سه بار توانست بلبل نغمه خوان قلب پر نورش را به گلزار و گلستان رهروان ابا عبد الله پرواز دهد .

تبسم دلنشين لبانش عامل جذب دوستانش بود افتادگيش در برابر ضعيفان و فقيران يارانش را در حيرت و تعجب گذاشته بود . به علت بي پيرايگي و يكرنگي بودنش مسئوليت را نمي پذيرفت ولي مسئوليت ها را انجام مي داد .در شبها و دور از چشمان همگان به منازل فقرا مي رفت و بعنوان يك زجر كشيده ياور آنان بود .در مقاطع ابتدائي و راهنمائي در روستا اززنظر اخلاقي و درسي اسوه و نمونه بود . در منزل نيز  معلمي دلسوزو واراسته براي برادران و خواهرانش بود .به پدر و مادر بيش از حد احترام مي گذاشت و در انجام كارهاي آنان مي كوشيد تا حتي زماني كه مبادرت به شستن لباسهاي پدر ومادر خود مي كرد .به نقل از والدين نماز وروزه را پيش از سن تكليف آغار كرد و با خداي خود در خلوت گاه راز و نياز مي كرد .بعد راهنمائي وارد دانشسراي تربيت معلم شد پيراهن سبز معلمي را بر تن نمود پيراهني كه ساليان سال قبل از ورود به دانشسرا زيباي قامت او بود .اخلاق حسنه اش باعث شد تا دوستان زيادي گرد او جمع شوند و پروانه وار دور شمع وجودش بگردند .حقوق نا چيزي كه دريافت مي كرد را بي ريا به طبقه محروم مي داد و با آنان كه درد تلخ فقيري را احساس مي كردند همدردي مي نمود اما روح خروششان وجودش در كالبد فيزيكي مدرسه آرامش نداشت و شب زنده داريهايش خيلي زود توانست او را همصحبت نيزارها و سنگرها كند از مرگ نمي ترسيد و بهشت برين را آخرين مقصد خويش مي دانست .جزيره مجنون مجنونش كرد و جزيره سهيل از او ستاره اي ساخت كه تلا لو نورش تا كهكشانها پيدا بود در فاو وفا و بندگي را آموخت و حور العظيم  عظمت روحش را محك زد راهش مستدام باد .  

شهيد حسين قايدي در طي سه بار اعزام به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل از طرف گروه مقاومت روستا به بسيج مركزي شهرستان دشتي (خورموج) معرفي شده و رهسپار ديار عشق گرديد . جالب اينكه هنگام وداع با والدين لبخند و تبسم بر لبان طرفين نقش بسته بود و مادر مي گفت :

شير دادم به تو مادر كه حسيني باشي

بعد عباس علمدار خميني باشي

و بالاخره درآخرين مرحله اعزام در عمليات كربلاي 5 , در اثر پاتك آخر دشمن در منطقه عملياتي شلمچه به نداي حق لبيك گفت .